طلوع غم غروب عاشقان

وبلاگ مورد نظر مربو ط اشکان وکاظم و عرشیا است

طلوع غم غروب عاشقان

وبلاگ مورد نظر مربو ط اشکان وکاظم و عرشیا است

عید بر عاشقان مبارک

دوستان  :  پیشاپیش فرا رسیدن  عید غدیر خم را بر تمامی  شما عاشقان تبریک عرض

میکنم  امیدوارم که مطلب زیر  را  تا  آخر مطالعه نمایید و مارا از نظریات نیک تان مستفید

 گردانید.

عیدبرعاشقان مبارکباد

 روز هیجدهم ذی حجّه، از ایام الله و از عیدهای بزرگ اسلام و جهان تشیع است وروزی به بزرگی و شرافت آن،در میان کل روزها و سال ها وجود ندارد. مفضل بن عمر گفت: از ابو عبدالله، امام صادق(ع) پرسیدم:برای مسلمانان چند عید است؟ امام صادق(ع) فرمود:چهارعید. مفضل: عیدین[یعنی عید سعید فطر وعید سعید قربان] وجمعه[که خودش از عید های بزرگ مسلمانان است]را می شناسم[ولی عید چهارم کدام است؟]. امام صادق(ع):أعظمها و أشرفها یوم الثامن عشر من ذی الحجّة وهو الیوم الذی اقام فیه رسول الله(ص) امیر لمؤمنین(ع) ونصبه للناس علماً؛عظیم ترین وشریف تری عیدها، روز هیجدهم ذی حجّه است و آن،روزی است که پیامبر اسلام(ص)،حضرت علی (ع) را قائم به امامت نمود و او را نشانه ای برای مردم قرار داد.(١) در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) روایت شد: و یوم الغدیر افضل الأعیاد، وهو ثامن عشر من ذی الحجّه؛(٢) عید غدیر،برتروافضل عیدهاست و آن، هیجدهم ذی حجّه می باشد. این روز، به خاطر رویدادهای مهم و سرنوشت سازی که برای برخی از پیامبران،از جمله پیامبر اسلام(ص)و تعیین جانشین منصوب خداوند متعال برای آن حضرت به وقوع پیوست، عظیم ترین و شریفترین روز سال محسوب می گردد و دوستداران اهل بیت(ع) و مسلمانان حقیقت گرا را غرق در شادی و شادمانی می کند. در باره این روز،کتاب های زیادی نوشته شدکه مهمترین و مستدل ترین آن ها،کتاب شریف "الغدیر" تألیف مرحوم علامه امینی(ره)است. سید بن طاووس(ره)ما جرای شیرین غدیر خم و نصب امام علی بن ابی طالب(ع)به ولایت و جانشینی رسول خدا(ص) را یکی از منابع معتبر و مهم اهل سنّت نقل کرد،که مطالعه آن و دقت و تأمل در آن،انسان را به شگفتی وا می داردو به این پرسش می رساند که آنان چگونه حقایق این چنینی را از راویان موثق نقل می کردند، ولی باز هم چشمان خود رااز حقایق پو شانده و متمایل و یا متظاهر به طیف مخالفان ولایت بودند؟ به هر روی،در بخشی از این حدیث آمده است: چون که روز آخر ایام تشریق فرارسید، سوره"اذاجاءَ نصرالله و الفتح..."بر پیامبر(ص) نازل گردید و آن حضرت پس از دریافت این سوره،فرمود: خبر مرگ [قریب الوقوع ام]به من رسید. پس از آن وارد مسجد خیف[در سرزمین منی]شده و مردم را با ندای "الصلاةجامعة" فرا خواند. پس از حضور جمعیت زیادی از مردم،برای آنان خطبه ای خواند و در بخشی از آن فرمود:ایها الناس!انی تارک فیکم الثقلین، الثقل الاکبر کتاب الله عزّوجلّ،طرف بیدالله عّزوجّل و طرف بایدکم فتمسکوا به، و الثقل الأصغر عترتی اهل بیتی،فانّه قد نبّأنی اللطیف الخبیر انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض کاصبعی ها تین [و جمع بین سبا بیته]،ولا أقول کها تین [و جمع بین سبا بیته و الوسطی]فتفضل هذه علی هذه. پس از آن، دسته هایی از مردم ، در گوشه و کنار با یکدیگر به گفت و گو پرداخته و گفتار پیامبر(ع) را با بد گمانی و بد دلی خویش تفسیر نمودند و گفتند:محمد(ص) می خواهد امامت را در اهل بیت خود قرار دهد. پس چهار تن از آنان، از مسجد خیف خارج شده و به سوی مکه رهسپار شده و وارد کعبه معظمه شدند و در آنجا با هم پیمان بستند که اگرمحمد(ص)رحلت کرد و یا به دست کسی کشته شود نگذارند که جانشینی وی و امامت به دست اهل بیتش بیفتد. خداوند متعال، دسیسه منافقانه آنان رابه اطلاع پیامبر(ص) رسانید و این آیه را نازل فرمود:اَم اَبرَمُوااَمراً فَاِنّا مُبرِمُونَ،اَم یحسَبُونَ اَنّالا نَسمَعُ سِرَّهُم وَ نَجویهُم، بَلی وَ رُسُلُنا لَدَیهِم یکتُبُونَ؛(٣)آیا آنان کاری را محکم نموده و بر آن پای بند خواهندشد، پس[بدانند] ما از آنان محکم کار تریم،آیا گمان می برند که ما رازها و نجواهایشان[و پیمان نا بخردانه آنان]را نمی شنویم [و از آن بی اطلاعیم]،آری می شنویم و فرستادگان[و مأموران]ما هر چه در نزد آنان میگذرد،می نویسند و ثبت می کنند. پیامبر(ص)با رسوا کردن خائنان و منافقان،اصحاب و یاران خویش را متوجه مدینه منوره نمود و به اتفاق هم،از مکه معظمه خارج گردیدند.در این ایام چندین بار میان پروردگار متعال و پیامبرش حضرت محمد(ص، از طریق جبرئیل امین، پیام های ردّو بدل شد و خداوند متعال تأکید نمود که آن حضرت برای جانشینی خود اقدام کرده و حضرت علی(ع)را به طور رسمی جانشین خود معرفی کند.این مسئله گذشت تا به سر زمین "جحفه" رسیدند و در آن جا برای استراحت توقف نمودند. در همان مکان، جبرئیل امین فرود آمد و بر پیامبر(ص)وحی کرد که خداوند متعال فرمان داده است که علی بن ابی طالب(ع) را به جانشینی خود معرفی کن. پیامبر (ص)عرض کرد: یا رب!ان قومی حدیثوا عهد بالجاهلیة فمتی افعل هذایقولوا: فعل بابن عمه؛ای پروردگار بزرگ!همانا امت من با جاهلیت،فاصله چندانی نیافته اند و اگر من این کار[انتصاب علی بن ابی طالب(ع)به جانشینی خویش]را انجام دهم، می گویند: او پسر عمویش را جانشین خود کرده است! بار دیگرجبرئیل امین نازل شد واین آیه را به رسول خدا (ص) وحی نمود:یااَیها الَّرسُولُ بَلِّغ مااُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ،وَاِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ یعصِمُکَ مِنَ الناسِ... (٤)؛ ای پیامبر!آنچه از سوی خدایت به تو وحی شده است به مردم ابلاغ [آشکار]کن؛که اگر این کار خود را به انجام نرسانی، رسالت خود را ابلاغ نکردی، [از گمانه رانی های نابخردان و منافقان واهمه مدار، زیرا]خداوند متعال،تو را از [شرّ] مردم نگه می دارد. هنگامی که این آیه نازل شد،پیامبر(ص)و همراهان او به سرزمین غدیر رسیده بودند و هوا آفتابی و بسیار گرم بود، پیامبر(ص) در همان حال دستورداد که همگان توقف کنند و با ندای "الصلاة جامعة"تمامی همراهان و مسافران را[که از مناطق و شهرهای مختلف جزیرةالعرب بودند]به گردهمایی فرا خواند و دستور داد میان دو درخت آنجا چادری بر پا کرده و همه را در زیر آن مجتمع نمایند. آن گاه پیامبر(ص) برخواست و خطبه ای خواندو در بخشی از آن فرمود:همانا جبرییل امین بارها بر من فرود آمدو بر من سلام رسانید و دستور داد به شما که شاهد این ماجرا هستید و به همه مسلمانان،اعم از سیاه و سفید ، بگویم و خبر دهم که علی بن ابی طالب(ع)برادر و جانشینم وامام پس از من بر شما می باشد. آن گاه فرمود:ای مردم !بدانید که خدای سبحان،وی را ولّی و امام شما قرارداد. بنا بر این بر تمامی مهاجرین و انصار و تابعین و بر تمامی صحرا نشینان و شهر نشینان،عرب وعجم،آزاده و برده،بزرگ و کوچک ،سیاه و سفیدو بر هر موحد و مسلمانی واجب است که از او پیروی،حکمش را انجام،گفتارش را باورو دستورش را اجرانماید. هر کسی که با او مخالفت ورزد ملعون و هر کسی او را تصدیق کند مورد رحمت الهی قرار خواهد گرفت. ای مردم!در قرآن تدبّر کنید و آیات و محکمات آن را به درستی بفهمید و از پیش خود آنها را تفسیر نکنید،سوگند به خدای بزرگ،کسی نمی تواند قرآن را تفسیر نماید،مگر آن کسی که من دست او را گرفته و بلندش کرده ام [یعنی امام علی(ع)]او معلم شما است . همانا هرکسی که من مولا و رهبر اویم،پس او رهبر و مولای اوست.این کسی نیست جز علی بن ابی طالب(ع). معاشر الناس! انّ علیاً والطیبین من وُلدی من صلبه هم الثقل الأصغر و القران الثقل الأکبر، لن یفتر قاحتّی یردا علی الحوض، ولا یحّل امرة المؤمنین لأحد بعدی غیره. سپس دست علی(ع) را بالا برد و فرمود: ای مردم!چه کسی به شما از خودتان و نفستان، اولی است؟همگی گفتند: خدا ورسولش. آن گاه فرمود :ألا، من کنت مولاه فهذا علی مولاه،اللّهم وال من والاه،و عاد من عاداه،وانصر من نصره،واخذل من خذله،انّما اکمل الله لکم دینکم بولایته و امامته، وماانزلت آیة خاطب الله بها المؤمنین الاّبدأ به، ولا شهدالله بالجنةفی هل أتی الا له و لا انزلها فی غیره، ذریةکلّ نبّی من صلبه و ذریتی من صلب علّی لا یبغض علیاًاِلّاشقّی ولا یوالی علیاً الّا تقی... پس از پایان خطبه رسول خدا(ص)،مردم با صدای بلند گفتند:آری،آری شنیدیم و پیروی میکنیم فرمان خدا ورسولش را و به گفتارش از عمق قلبمان ایمان داریم. آنگاه به صورت دسته جمعی به سوی پیامبر(ص)و علی بن ابی طالب(ع) ازدحام کرده و آن دو را تکریم واحترام نمودند،تا اینکه وقت ظهر رسید و پیامبر(ص) نماز ظهر و عصر را در یک وقت به جا آورد.(٥) روایت شد که عمربن خطاب پس از خطبه پیامبر(ص) به سوی امام علی(ع) شتافت و با وی بیعت کرد و به وی گفت:بخّ،بخّ لک یابن ابی طالب(ع)،اصبحت مولای و مولای کلّ مسلم.(٦) به هر روی، این روز،روز بزرگ و با برکتی است و می طلبد که دوستداران ولایت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) آن را جشن گرفته و به یکدیگر با این عبارت تبریک بگویند:اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمسِّکینَ بِوَلایةِاَمیرِالمُؤمِنینَ وَ اَلأئمَةِ عَلَیهِمُ السَّلام .(٧) ١- الخصال[شیخ صدوق]، ج١، ص٢٤٦ حدیث ١٤٥ ٢- همان، ج٢،ص ٣٩٤،حدیث ١٠١ ٣- سوره زخرف(٤٣)،آیه ٧٩و ٨٠ ٤- سوره مائده(٥)، آیه ٦٧ ٥- نک :الاقبال بالاعمال الحسنه [سید بن طاووس] ج٢،ص٢٤٠ ٦- شواهد التنزیل[حاکم حسکانی]، ج١ ،ص٢٠٤ و مسار الشیعه[شیخ مفید]،ص٢٠ ٧- مفاتیح الجنان[شیخ عباس قمی]، اعمال روز عید غدیر عثمان بن عفان، سومین خلیفه راشدین ، در سال ششم عامل الفیل، در مکه معظمه دیده به جهان گشود و پدر و مادرش هر دو از بنی امیه و تنها از سوی جدّه مادری اش هاشمی بود. وی، پس از انتخاب شدن به مقام خلافت اسلامی، دست بنی امیه را که در دشمنی با پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان، سابقه دیرینه داشتند، در مناسب مهم و پست های کلیدی مملکت پهناور اسلامی باز گذاشت و افرادی چون مروان بن حکم، معاویة بن ابی سفیان، سعید بن عاص، ولید بن عقبه ، عبدالله بن سعدبن ابی سرح وغیره را که شایستگی زمام داری و حکمرانی نداشته و صرفاً به خاطر فامیلی و تشکیل باند قدرت در اطرافش گرد آمده بودند، بر مسلمانان مناطق مختلف عالم اسلام تحمیل نمود و به آنان مقام حکومت و فرماندهی واگذار کرد و آنان نیز با بر خورداری از پشتیبانی های آشکار و پنهان عثمان و دستگاه خلافت، شیوه چپاول گری و ستم کاری در پیش گرفته و مو جبات نا خرسندی مردم را فراهم کردند. مسلمانان دل سوز که از خلاف کاری های عاملان عثمان به وی شکایت می بردند، مورد بازخواست و آزار و اذیت قرار می گرفتند و حتی برخی از صحابه معروف پیامبر(ص) مانند ابوذر غفاری و عمّار یاسر در این باره متحمل آزار ها و اذیت های فراوان روحی و جسمی شدند. سر انجام کاسه صبر مسلمانان، لبریز شد و برای اتمام حجت با خلیفه وقت، از شهر های مختلف اسلامی به سوی مدینه منوره رهسپار شده و اقدام به تحصن نموده تا از این راه، خلیفه و عاملان وی را از کردار غیر اسلامی و غیر انسانی باز دارند ولیکن چون با دسیسه های پنهان و فریب کاری های آشکار آنان روبرو گردیدند، به تنگ آمده و اقدام به محاصره خانه اونمودند و قریب به دو ماه، خانه اش را در محاصره خویش گرفتند. ولی چون به خواسته خود مبنی بر استعفای عثمان از خلافت نرسیده و عثمان بر ادامه خلافت پا فشاری می نمود و اطرافیان او به ویژه برخی از افراد طائفه بنی امیه نسبت به اعتراضات مردمی،بد دهنی کرده و با آنان مشاجره و حتی مقاتله می کردند، تعدادی از معترضین در شب هجدهم ذی حجّه وارد قصر عثمان شده و وی را ناباورانه به قتل آوردند و در این میان یکی از انگشتان دست همسرش نائله بنت فرافصه، قطع گردید. بیشتر معترضان و یورش آوران به خانه عثمان،از اهالی مصر بوده و پس از قتل او، مانع دفنش گردیدند. اما با وساطت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع)، بدنش را در حَش کوکب، که در جوار گورستان یهودیان و پشت قبرستان بقیع بود دفن نمودند.(١) ١- نک: الفتوح[ابن اعثم کوفی] ،ازص ٢٧٧ تا٢٨٦؛ تاریخ ابن خلدون، ج١ ، ص٥٣٩ تا ٥٧٣؛انساب الاشراف"ترجمه امیر المؤمنین"[احمدبن یحیی بلا ذری]،ص١١٥؛ الاستیعاب [یوسف بن عبدالله]،ج٣، ص١٠٤٤؛ مسار الشیعه[شیخ مفید] ،ص٢١؛ بحا رالانوار [علامه مجلسی]ج١٣ ،ص٤٩٣ پس از آن که عثمان بن عفان[سومین خلیفه راشدین]به دست مسلمانان معترض و انقلا بیون مهاجر مصری در خانه اش کشته شد و مخالفان خلیفه به پیروزی رسیدند،همگی در مسجد النبی(ص) گردهم آمده و درباره انتخاب خلیفه ای دیگر به گفتگو پرداختند. از میان اعضای شورای شش نفره ای که عمر بن خطاب [دوّمین خلیفه راشدین]برای انتخاب خلیفه پس از خود تعیین کرده بود،دو نفر[یعنی عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان]از دنیا رفته و چهار نفردیگر،یعنی:حضرت علی(ع)،سعد بن ابی و قاص،زبیر بن عوام و طلحةبن عبیدالله در قید حیات بودند و اکثر قریب به اتفاق مردم، خواهان آن بودند که یکی از آنان ،مقام خلافت را بر عهده گیرد.ولی مظلومیت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)و غصب خلافت از وی از یک سو و حق گرایی و عدالت خواهی آن حضرت از سوی دیگر،مردم انقلابی و مسلمانان واقعی و دلسوز را واداشت که بیش از همه، تمایل به انتخاب آن حضرت داشته باشند. بدین جهت چندین تن از صحابه رسول خدا(ص)و مسلمانان مبارز و سر دسته های مخالفان عثمان، مانند عمّاربن یاسر، ابو ایوب انصاری،ابوهیثم بن تیهان، رفاعة بن رافع،مالک بن اشتر نخعی،خزیمة بن ثابت و مالک بن عجلان در میان مردم از شایستگی ها و فضایل امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) داد سخن داده و مردم را یک پارچه به سوی خانه حضرت علی(ع) به راه انداختند و از آن حضرت، مصرّانه در خواست پذیرش خلافت اسلامی را نمودند. حضرت علی(ع)که به مدت بیست و پنج سال از حق طبیعی والهی خویش محروم مانده بود و هم اینک زمانی مردم به وی روی آوردندکه فتنه و آشوب، سراسر عالم اسلام را فرا گرفته بود،آن حضرت، آینده خلافت را چندان روشن نمی دید و بدین لحاظ از پذیرفتن آن امتناع نمود و فرمود: اگر من وزیر شما باشم بهتر است از اینکه امیر شما قرار گیرم و هرکسی شما بر گزینید، من نیز به آن راضی خواهم بود . ولی مردم فریاد می زدند که ما جز تو کسی را شایسته این مقام نمی بینیم و می خواهیم بار دیگر سنّت رسول خدا(ص)در میان مسلمانان زنده گردد. امام علی بن ابی طالب(ع) که با اصرار مهاجر و انصار مدینه و مسلمانان انقلابی شهر های مختلف، مانند کوفه،بصره،مصرو یمن روبرو بود، چاره ای جز پذیرش در خواست آنان نداشت،ولی از باب اینکه رأی دادن مردم و بیعت آنان با حضرت،تنها حالت احساسی و عاطفی نداشته و همراه با اندیشه و تدبّر باشد، آنان را به روز دیگر وعد داده، که اگر ثابت قدم بوده و در خواسته خود اصرار داشته باشند،با حضور صحابه کبار و بزرگان مهاجر وانصار در مسجد النبی(ص)گرد هم آمده و با وی بیعت نمایند. مردم برای روز بعد، به انتظار نشسته و برای بیعت با امیر مؤمنان(ع)لحظه شماری می کردند .تا اینکه خورشید فروزان روز نوردهم ذی حجه،مدینه منّوره را تابناک و روشن کرد و مردم دوستدار ولایت و منتظران طلوع حقیقت را به مسجد النبی(ص) کشانید. در این هنگام مولای متقیان حضرت علی(ع) به همراه یاران وفادار و صحابه کبار وارد مسجد پیامبر(ص) شدو با حضور خود،جمعیت انبوه را به وجد و شادمانی آورد وبا صلوات و سلام آنان بر فرازمنبر رسول خدا(ص) قرارگرفت و باخواندن خطبه ای، بار دیگر از آنان، در خواست نمود که از وی صرف نظر کرده و شخص دیگری را به این مقام بر گزینند،ولی مردم یکپارچه فریاد بر داشتند که غیر از تو کسی را برای این مقام شایسته نمی دانیم. و در این هنگام، و بر خاستند و به صف ایستاده و منتظر بیعت با آن حضرت شدند. نخستین کسی که پیش دستی کرد و در صف مقدّم با آن حضرت بیعت کرد،طلحة بن عبیدالله بود.گویند دست وی و یا یکی از انگشتانش در یکی از جنگ ها مصدوم شده و شل بود و چون با آن دست بیعت کرد،یکی از حاضران در مجلس به نام قبیصة بن جابر اسدی گفت: انالله وانا الیه راجعون. عجب حالتی! اول دستی که بر دست امیر مؤمنان(ع) به بیعت داده شد،دست شَل است. به خدا سوگند که بیعت طلحه پایدار نماند و ناقص گردد. به هر روی،تمامی مهاجران و انصار مدینه و انقلابیون و مهاجران شهرهای مختلف،در آن روز با آن حضرت بیعت کرده و به شادمانی پرداختند. تنها عده ای اندک از مهاجران و انصار مدینه با آن حضرت بیعت نکرده و خود را با این رفتارشان منزوی و رسوا نمودند. تعداد آنان در حدود ده نفر بود . حضرت علی(ع) که جانشین منصوب و منصوص رسول خدا(ص) بود،پس از ٢٥ سال محرومیت از حق خویش، به یاری خدای بزرگ و همت مسلمانان حقیقت گرا در ١٩ ذی حجه سال ٣٥ قمری به خلافت اسلامی نایل آمد و زمام امور مسلمانان را به دست با کفایت خویش گرفت.(١) ١- مسار الشیعه[شیخ مفید]،ص٢٢؛الفتوح[ابن اعثم کوفی]،ص٣٨٩؛ انساب الاشراف-ترجمةامیر المؤمنین(ع)-[احمد بن یحیی بلاذری]ف ص١١٥؛ تاریخ ابن خلدون ،ج١، ص٥٧٤؛ بحار الانوار[علامه مجلسی]،ج٩٣؛ ص٩

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر جمعه 22 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:16 http://amir-perspolisi.blogsky.com/

سلام وبلاگ خیلی زیبایی داری ممنون میشم به وبلاگ منم سر بزنی فقط نظر یادت نره میدونستی که وبلاگت معدن طلاست؟چرا نمیخوای از وبلاگت علاوه بر تفریحی بودنش استفاده مالی بکنی؟ آیا میدونستی از طریق وبلاگت میتونی درامد ثابت ماهیانه داشته باشی و حتی اگه خودتم نخواستی فعالیت کنی از طریق زیرمجموعه هات که تو سیستم عضو میکنی ماهیانه در آمد ثابت داشته باشی؟اینا اصلا کاری نداره و چند دقیقه بیشتر وقتتو نمیگیره.با گذاشتن بنرهای تبلیغاتی سیستم اکسین ادز به ازای هر کلیک که روی تبلیغاتت بشه تا سقف 70 تومان پورسانت میگیری و به ازای هر نفر که به سایت دعوت کنی مبلغ 100 تومان پورسانت میگیری و به ازای هر کلیک که رو تبلیغات زیر مجموعه هات بشه مبلغ 5 تومان پورسانت میگیری.این عالی نیست؟تازه اگرم نخواستی این فعالیت ها رو بکنی میتونی فقط عضو سایت بشی و از ابزار وبمستر فوق العاده سایت برای زیبایی سایت و افزایش آمار بازدیدهای وبلاگت استفاده کنی.که کاملا رایگانه مثل سیستم تبادل لینک و پیلم نما و خبرنامه . میتونی هر روز خودت 1 بار روی تبلیغات متنی و روی تبلیغات گرافیکی وبلاگت کلیک کنی و پورسانتشو گیری.حالا اگه تصمیم گرفتی تا عضو سایت بشی از طریق لینک زیر میتونی اینکارو بکنی: http://www.oxinads.com/?a=2216

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد