دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته ره می سپارد امشب
در نگهات مانده چشمم
شاید از فکر سفر برگردی امشب
از تو دارم یادگاری
سردی این بوسه را پیوسته بر لب
قطره قطره اشک چشمم
می چکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترینم
بد کردم امشب
رنگ چشمت رنگ دریاست
سینه ی من دشت غم هاست
یادم آید زیر باران با تو بودن با تو تنها
زیر باران با تو بودن
زیر باران با تو تنهاباران می بارد امشب
تو را کم دارم امشب
دلم غـــــــــم دارد امشب
آرام جان خسته ره می سپارد امشب
این کلام آخرینم
برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی
از سفر
اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور
التماسم را ببین در نگاهم
زیر باران
گریه کردم
بلکه باران شوید از جانم
گــــــــنـــــــــاهــــــــــــم
سلام داداشی
دوست دارم اولین کسی باشم که برات نظر می ذارم ولی من نفهمیدم تو چند تا اسم داری بابا گیجم کردی البته می دونم همه این اسم ها اسم یه نفره نه چند نفر ولی لا اقل به من راست شو بگو باشه